تبیین مفهوم توحید در ربوبیت و ادله ی آن

نوع مقاله : مقاله علمی

نویسنده

طلبه نمایندگی المصطفی در استان مرکزی 11510536

چکیده

بنا بر بینیش اسلامی، توحید در ربوبیت یعنی وجود دادن، پروراندن و حق قانون گذاری فقط از آن خداوند است که محور اصلی دعوت پیامبرآن همین بوده است.ثمره ی پذیریش ربوبیت این است که انسان را مسئول می کند، دلیل عقلی با تمام تقریراتش ربوبیت را بر می گرداند به خالقیت،در دلیل نقلی چه قرآنی چه روایی از را ملازمه ثابت می شود که رب، الهی واحد است. رابطه ی خالقیت با ربوبیت رابطه ی لازم و ملزوم بیان شده است. رابطه ی توحید در ربوبیت با توحید در عبودیت، رابطه فرع و متفرع است. ربوبیت عالمانه و عادلانه خداوند، منافات با وجود مدبرات در عالم ندارد.

کلیدواژه‌ها


مقدمه

یکی از مسائل که مورد اتفاق همه مسلمین است و مورد تأکید آیات و روایات قرار گرفته است مسأله عقیده است. یکی از مباحث مهم اعتقادی توحید در خالقیت است که از عقاید مسلم نزد مسلمین می باشد همه ی مسلمین در این مسأله اتفاق نظر دارند که مدبر فقط خداوند متعال است. در قرآن در موارد زیادی با عنایت به بداهت و مقبول بودن وحدت خالق و مورد انکار نبودن توحید خالقیت از نظر مشرکان توحید ربوبی مورد توجه و تأکید قرارگرفته، گرچه گاهی نیز وحدت تدبیر در عالم نشانه یگانگی خالق معرفی شده است. ساساً تعبیر «خالق کل شیئیٍ» که نسبت آفرینش همه چیز را به خدا بیان می‌کند، متضمن این نکته است که آفریدگان علاوه بر حدوث ، در بقا (به تعبیر دقیق تر: استمرار وجود) نیز نیازمند اویند و این به معنای تدبیر آن هاست؛ هر موجودی، به حسب حقیقت وجودیش، مقتضیات و آثار و لوازم و دگرگونی هایی دارد و بین آن و دیگر موجودات تأثر و تأثیر روی می‌دهد که حاصل آن پدید آمدن «اشیاء» (رویش گیاهان، بارش باران، زایش ، صاعقه ، گرما، سرما،...) است و طبق این تعبیر خدا آفریننده آن هاست و بنابراین او مدبّر همه عالم است. در واقع، بیان یگانگی خالق در این عبارت معطوف به یگانگی تدبیر است و خلقت، تجلی تدبیری حکیمانه و دقیق و برخاسته از یک اراده است

گفتار اول: کلیات

  1.  مفهوم شناسی

الف. توحید

در لغت: توحید مصدر باب تفعیل است. یکی از معانی باب تفعیل، کسی یا چیزی را دارای وصف دانستن است؛ مثل: تعظیم(بزرگ دانستن)، بناء براین توحید به معنای یکی دانستن و یکی شمردن است.[1]

در اصطلاح: توحید عبارت است از اعتقاد قطعی به وحدانیت و یکتایی خداوند در ذات، صفات و افعال خویش وعمل کردن طبق این عقیده.[2]

ب. رب

1. در لغت: مالک، سید، مُدبر و مُنعم ذکر کرده اند و گفته اند این وصف در مورد خداوند به طور مطلق به کار می رود. در مورد غیر خداوند به طور مضاف به کار می رود[3].

2. در اصطلاح: رب به کسی اطلاق می گردد که چیزی را تدبیر می کند و با إعطائی کمال آن را می پروراند و اورا گام به گام بسوی هدف پیش می برد[4].

ج. تکوین

1. در لغت: مصدر باب تفعیل به معنای به وجود آوردن، هستی دادن، آفریدن و احداث کردن است[5].

2. در اصطلاح: عبارت است از امریکه نمی شود از آن سرپیچی کرد. به عبارت دیگر در اختیار مأمور نیست.

د. تشریع

1. در لغت: مصدر باب تفعیل به معنای بیان کردن، نمودار ساختن راه یا شریعت است[6].

2. در اصطلاح: اعتقاد به اینکه یگانه قانون گذار خداوند است. کسی غیر از خداوند در عرض خداوند به طور مستقل، نمی تواند قانون وضع کند.

بنا بر بینیش اساس توحید اسلامی، حق قانون گذاری و حق اعمال آن تنها از آنی خداوند است. از آنجا که تحقق حاکمیت در جوامع بشری، نیاز مند تعامل و ترابط ملموس با آحاد جامعه است، سنت الهی بر این جاری شده است افرادی به دلیل ویژگی ممتاز که دارند می تواند بر مُسند حکومت تکیه بزنند و امور مردم را تدبیر کند و امور جامعه را با اجرائی قوانین الهی سامان دهد.

  1. جایگاه توحید در ربوبیت، در دعوت پیامبران و ثمره ی بحث از آن

مدار تبلیغ پیامبران و محور درگیری آنها با دشمنان، توحید در ربوبیت است وقتی حضرت ابراهیم با وثنی ها بر می خورد ربوبیت آنها را باطل می کرد.

معارف دینی از یک زاویه دو دسته هستند؛ بخشی آنها از مقوله ی جهان بینی است، که ثمره ی آن فقط علمی است. بخشی دیگر از آنها ثمره عملی نیز دارد.اعتقاد به وجود واجب الوجود و توحید در خالقیت از نوع اول است. از این جهت اصل توحید در خالقیت مورد، پذیریش وثنی های حجاز بود. در گمان آنها جهان را خداوند آفریده است ولی بعد از خلقت با آن کاری ندارد و انسان در مقابل آن مسئول و پاسخ گو نیست. آنان طبق تصریح قرآن{« وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُون[7]» اگر از آنها بپرسى: چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟ خواهند گفت: خدا. بگو: سپاس خدا را. بلکه بیشترشان نادانند.} گرچه ربوبیت مطلق خداوند را نسبت به مجموع جهان می پذیرفتن؛ ولی ربوبیت جزئی مانند: رب الانسان، رب الارض و ... را نمی پذیرفتن و آن را به بت ها نسبت می دادند. و برای آنها مظاهر و مجسمه های می ساختند و برای دست یابی به شفاعت شان، مظاهر آنها را پرستش می کردند. بناء براین پذیریش خالقیت و ربوبیت مطلق الهی نسبت به جهان هستی آسان است. اما پذیریش ربوبیت جزئی که انسان را در مقابل رب خود مسئول است و باید از او اطاعت کند مشکل است.

گفتار دوم: تبیین توحید ربوبیت

  1. حقیقت توحید در ربوبیت

توحید در ربوبیت عبارت است از اعتقاد به اینکه خیر و شر، تدبیر حیات و تدبیر خلقت به دست خداوند است.و انسان هیچ چیزی را مالک نیست. اگر در عالم نظام اسباب و مسببات حاکم است، آنها نیز جنود خداوند می باشد.

اعتقاد به ربوبیت غیر خداوند هم در تکوین تصور دارد و هم در تشریع. در تکوین این گونه متصور است که ملک، جن و ... ، متصرف در عالم است در مسأله تشریع اعتقاد به اینکه زُمام تشریع و تقنین را واگذار به انسان کرده است.

از آیات قرآن استفاده می شود که شرک در ربوبیت فقط در ربوبیت تشریعی بوده است نه ربوبیت تکوینی. قرآن صراحت دارد که یهودی ها و نصرانی ها احبار و رهبان را رب خود می دانستند نه به معنای عقیده به اینکه آنها در عالم تصرف کند. فقط در محدوده ی تشریع و تقنین رب می دانستند، حلیت و حرمت اشیاء منوط به نظر آنها بود[8].« اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُون‏[9] بجاى خدا احبار و رهبانان خود را و مسیح پسر مریم را پروردگاران خود دانستند، و حال آنکه دستور نداشتند مگر به اینکه معبودى یکتا بپرستند که جز او معبودى نیست، و او از آنچه که شریک او مى‏پندارند منزه است‏

  1. براهین اثبات توحید در ربوبیت

برای اثبات توحید در ربوبیت براهین متعدد اعم از عقلی و نقلی اقامه شده است که به برخی از آنها اشاره می شود.

الف. عقلی

برهان عقلی به صورت های مختلف تقریر شده است. در اینجا به پنج تقریر مهم اشاره شده است.

تقریر اول: ربوبیت، براساس تحلیل عقلی گونه ی از خلقت است و پذیریش خالقیت خدا در حقیقت همان قبول ربوبیت آن است.

توضیح: ربوبیت در واقع همان ایجاد رابطه بین مستکمل و کمال است. پروراندن چیزی جز اعطائی کمال، و وصف به موصوف نیست. مثلاً پرورش گل،چیزی جز رشد دادن و به شکوفا رساندن آن نیست. همان گونه که پرورش انسان از نگاه جسمی، همان اعطائی کمالات بدنی به اوست و رب کسی است که روابط بین کمالات و مستکمل ها را می آفریند و کمال را به مستکمل و مستعد عطا می کند. از آنجائکه خالق فقط خداوند است، رب نیز فقط خداوند می باشد. از این جهت قرآن برای اثبات توحید در ربوبیت، در بارۀ خالقیت خدای سبحان از مشرکان اقرار می گیرد. مشرکان که ربوبیت جزئی را منکر بودند می گفتند خداوند به ما چیزی نمی دهد تا اورا عبادت کنیم و در برابر او مسئول باشیم. مشرکان، تنها خودرا در مقابل بت ها، که آنها را ارباب جزئی خود می پنداشتن مسئول می دانستند و آنها را می پرستیدند.

تقریر دوم: تلازم: بین خالقیت و ربوبیت تلازم است. یعنی لزوماً آفریدگار است که می تواند پروردگار باشد. چون آن که خالق شی نیست از سازمان هستی آن اطلاع ندارد، بناء براین قدرت پرورش و تدبیر آن را نیز ندارد. پس، تنها خالق جهان هستی رب آن می باشد.

توضیح: پرورش دهنده هر چیز باید به همه اسرار درونی آن آگاه باشد. آنچه این شی با آن مرتبط است را بشناسد و توان ایجاد پیوند های لازم را نیز داشته باشد و چنین آگاهی با خالقیت متلازم است. زیرا تنها خالق شی، مطلوب هرشئ و ارتباط هماهنگی یا ناسازگاری آن را باسائر موجودات می داند. از این جهت قرآن کریم می فرماید: تدبیر و پرورش جهان فقط صفت آفریدگار است. «قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى[10]؛ گفت: پروردگار ما همان کسى است که آفرینش هر چیزى را به او ارزانى داشته، سپس هدایتش کرده است.». 

بناء براین، ربوبیت با دو تحلیل به خالقیت بر می گردد و آیات خلقت با این دو تقریر سند اثبات توحید در ربوبیت است[11].

تقریر سوم(حدوسط علم)

  1. رب، مدیر و مدبر باید به حقیقت موجودات و چگونگی پیوند شان به یک دیگر و نیاز مندی های آنها، آگاه باشد. چون، بدون علم و آگاهی، برنامه ریزی و پرورش، ممکن نیست.
  2. جز خدا( بت ها، ستارگان، فرشتگان و ...) واجد چنین علمی نیست.« أَ لا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیر[12]؛آیا آن که آفریده نمى‏داند؟ حال آنکه او باریک‏بین و آگاه است».

نتیجه: بنابراین ربوبیت منحصر به خداوند است.

تقریر چهارم(حدوسط خلقت)

  1. ربوبیت همان خلقت کمالات و بر قراری سازی روابط میان موجودات و کمالات آنهاست.
  2. به اعتراف مشرکان، جز خدای یگانه آفریدگاری نست.« وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُون[13]؛اگر از آنها بپرسى: چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟ خواهند گفت: خدا. بگو: سپاس خدا را. بلکه بیشترشان نادانند».

نتیجه: بناء براین، جز خدا رب کسی نیست.

تقریر پنجم( حدوسط محبت)

  1. رب، باید محبوب و دلپذیر باشد.
  2. موجود آفل و آسیب پذیر، دوست داشتنی نیست.

نتیجه: موجود آفل رب نیست، فقط خدا رب است چون، ازلی، محبوب و دلپذیر است[14].

ب. نقلی

1. قرآنی

«لَوْ کانَ فیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُون[15]؛اگر در زمین و آسمان خدایانى جز اللَّه مى‏بود، هر دو تباه مى‏شدند. پس اللَّه، پروردگار عرش، از هر چه به وصفش مى‏گویند منزه است».

لازم به یاد آوری است در بین صاحب نظران در مورد اینکه آیه ی مذکور کدام نوع توحید را اثبات می کند، اختلاف است. اما مثبت هرکدام از اقسام توحید باشد منافات ندارد لذا متذکر اختلاف نمی شویم.

تقریر برهان: طبق این آیه اگر جهان هستی بیش از یک رب داشته باشد، هرآئینه جهان انتظام خود را از دست می داد، لکن عالم منسجم و نظامند است. بناء براین، جهان یک رب دارد. برهان مذکور را می توان به شکل قیاس استثنائی این گونه بیان کرد: کلما کان للعالم ارباب، لکان النظم العالم منفسخ؛لکن العالم منتظم فلا یکون للعالم ارباب.

وجه ملازمه: فرض دو رب مستقل در جهان مستلزم این است که دونظام مستقل از یک دیگر داشته باشد که هر کدام بدون دخالت دیگر در آن تصرف کند، در این صورت باید چند نظام در عالم حاکم باشد و هر کدام از رب ها، طبق مشیت و اراده ی خود، عالم را اداره کند، این جز فساد و تباهی عالم را در پی نخواهد داشت. از طرف دیگر انسجام عالم حاکی از آن است که عالم تحت تدبیر و اداره ی مُدبر واحد است.

2. روائی

امام صادق علیه السلام در پاسخ مرد کافر گفت: فلما رأینا الخلق منتظماً والفلک جاریاً و اختلاف الیل و النهار و الشمس و القمر دل صحة الامر و التدبیر و ائتلاف الامر علی أن المدبر واحد[16].

وقتی مشاهده می کنیم آفرینش موزون و منظم است. ستارگان (در مدار خاص خود) در حرکت است. وشب روز، خورشید و ماه در رفت آمدند(از برنامه ثابت و قوانین پایدار پیروی می کند)؛ استواری و درستی تدبیر و یکپارچگی امور نشان می دهد که مدبر آنها یکی است.

طبق مفاد این حدیث؛ ملازمه است بین نظم و وحدت مُدبر وهم چنین ملازمه است بین اختلال و تعدد مُدبر؛ که دلالت بر توحید در ربوبیت می کند.

  1. رابطه ی خالقیت با ربوبیت

برای اثبات توحید در ربوبیت،  نوعاً همان ادله ی توحید در خالقیت تقریر می شود؛ لازم است خالقیت با ربوبیت بیان شود.

طبق آیات قرآن فرق است بین توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت «فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأى‏ کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلینَ (76)فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنی‏ رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ (77)فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّی هذا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ یا قَوْمِ إِنِّی بَری‏ءٌ مِمَّا تُشْرِکُون(78).؛ چون شب او را فروگرفت، ستاره‏اى دید. گفت: این است پروردگار من. چون فرو شد، گفت: فرو شوندگان را دوست ندارم. (76)آن گاه ماه را دید که طلوع مى‏کند. گفت: این است پروردگار من. چون فروشد، گفت: اگر پروردگار من مرا راه ننماید، از گمراهان خواهم بود. (77)و چون خورشید را دید که طلوع مى‏کند، گفت: این است پروردگار من، این بزرگتر است. و چون فروشد، گفت: اى قوم من، من از آنچه شریک خدایش مى‏دانید بیزارم(78)[17].

در این آیه، حضرت ابراهیم علیه السلام در استدلال کلمه ی رب را به کار برده است. چون فرق است بین این دو توحید (خالقیت ربوبیت)؛ زیرا توحید در خالقیت مورد قبول وثنی ها است ولی توحید در ربوبیت را قبول ندارد. تفاوت  این است که توحید در خالقیت به این معنا است که تنها خلق کننده و مُوجد فقط خداوند است. توحید در ربوبیت در واقع، همان تداوم خلقت است که از شئونات خداوند می باشد. تفاوت دیگر، در این است که توحید در خالقیت مسئولیت آور نیست برخلاف توحید در ربوبیت که مسئولیت آور است.

ربوبیت از لازمه خالقیت است؛ چون ربوبیت از لازمه ی مالکیت حقیقی است. مالکیت حقیقی از لازمه ی خالقیت است. از آنجائکه لازمی لازم، لازم است، پس ربوبیت از
لازمه ی خالقیت است.

بیان ملازمه: تصرف مستقل در چیزی در صورت می تواند که مالک حقیقی آن شی باشد . مالک بودن حقیقی، فرع بر خالقیت است. چون تصرف همان، تنظیم، تنسیق و تکمیل است. این تصرفات فرع بر مالکیت و خالقیت است؛ چون کسی می تواند این تصرفات را بر یکی شی انجام دهد که آگاهی از تمام خصوصیات آن داشته باشد. آگاهی تام نسبت به شی منوط به این است که خالق آن شی باشد. از آنجائکه خالق، فقط خداوند است؛ رب حقیقی نیز فقط خداوند می باشد.

  1. رابطه توحید در خالقیت با توحید در ربوبیت

این بحث از آنجا لازم است که واهی بودن برخی از شبهات که از ناحیه وهابیت نسبت به شیعه وارد شده است، آشکار می شود.

با اثبات توحید در ربوبیت، توحید در عبودیت نیز ثابت می شود؛ زیرا اگر رب فقط خدا است، جزء او معبودی دیگری نیز نمی باشد؛ زیرا اگر منشاء عبادت، از قبیل هراس از ضرر، ترک تدبیر و انعام و طمع دریافت پاداش باشد، فقط نسبت به پرورش دهند و مُدبر رواست. چنانچه اگر منشاء آن، رغبت دیدار معبود باشد، باز در باره منعم و مبدأ کمال صادق است[18].

با این بیان پاسخ شبهه واضح می شود.

تقریر شبهه: شیعیان مشرک هستند، چون خضوع و تذلل در مقابل غیر خداوند می کند از قبیل متوسل شدن به مردگان، بوسه کردن ضریح آنها که از مصادیق شرک است.

جواب : باید گفت صرف خضوع و تذلل شرک نیست. خضوع و تذلل شرک است که همراه با اعتقاد به رب بودن و خالق بودن باشد. اگر صرف خضوع و تذلل شرک باشد، اولین مبلغ شرک خداوند است که دستور می دهد فرشتگان به آدم سجده کند، سچده کردن نهایت تذلل و خضوع است و هم چنین در مورد احترام به والدین می گوید:« وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی‏ صَغیرا[19]؛در برابرشان از روى مهربانى سر تواضع فرود آور و بگو: اى پروردگار من، هم چنان که مرا در خُردى پرورش دادند، بر آنها رحمت آور.

هم چنان، اگر صرف کمک خواستن و مدد گرفتن از غیر شرک باشد، همه ی انسانها مشرک است حتی خود وهابیت نیز از مشرک بودن مستثناء نخواهد بود.

گفتار سوم: اقسام ربوبیت

از دو زاویه می توانیم ربوبیت را تقسیم کنیم:

1.رب، گاهی مربوب خود را عالمانه، عادلانه و رحیمانه اداره می کند و گاهی جاهلانه و ظالمانه؛ قسم اول ربوبیت ممدوح و محمود است. قسم دوم ربوبیت مذموم و ناپسند است. ربوبیت خداوند، از قسم اول است . آیه ی سوم سوره حمد این مطلب را ثابت می کند؛ چون به برخی از صفات جمالی خداوند اشاره کرده است. می فرماید: «رب العالمین، الرحمن الرحیم» پروردگار عالم هستی، خدای است که رحمت فراگیر و مطلق( رحمت رحمانیه) و رحمت خاص و ویژه (رحمت رحیمیه)، دارد.

هم چنان، قرآن گاهی با زبان نفی، ظلم را، از حریم ذات الهی دور می کند "وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدا[20]؛ پروردگار تو، به کسى ستم نمى‏کند.". و گاهی با زبان اثبات، می فرماید: خداوند رحمان و رحیم است و براساس رحمت فراگیر خود جهان هستی را تدبیر می کند و چون ترتیب و تدبیر او بر اساس رحمت است و در ربوبیت او نیز ستم را ندارد؛ و گرنه محور رحمت نبود پس ربوبیت خدای متعال ممدوح و محمود است.

قرآن کریم دو گونه ربوبیت ترسیم می کند. ربوبیت ممدوح و ربوبیت مذموم، در موارد سخن از ربوبیت مذموم دارد؛ مانند: سخن فرعون که خود را رب برتر بنی اسرائل معرفی می کند. « فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى[21]؛ و گفت: من پروردگار برتر شما هستم» . هم چنان سخن حضرت یوسف که ربوبیت مذموم ارباب متفرقه را نفی می کند: «یا صاحِبَیِ السِّجْنِ أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّار[22]؛ ای دو رفیق زندانی من آیا خدایان متفرق( بی حقیقت) بهتر (و در نظام خلقت مؤثر ترند) یا اللَّه آن خداوند یکتاى غالب بر همگان؟».

2.ربوبیت از زاویه دیگر ، به ربوبیت تکوینی و تشریعی تقسیم می شود. مراد، از ربوبیت تکوینی، ربوبیت است که شامل اداره ی امور همه ی موجودات و تأمین نیاز های آنها در یک کار گردانی جهان است. مراد از ربوبیت تشریعی، ربوبیت است که شامل موجودات صاحب شعور و با درک و فهم می شود. ربوبیت تشریعی با فرستادن پیامبران، انزال کتب و نصب امام در میان جامعه، محقق می شود.

خاتمه: توحید در ربوبیت تکوینی و تشریعی و پاسخ به یک اشکال

مراد، از توحید ربوبیت تکوینی این است که مدبر تکوینی جهان، واحد است. همان خدای که خالق جهان است مُدبر جهان نیز می باشد. مراد از توحید ربوبیت در تشریع این است که فقط خداوند می تواند قانون وضع کند و کسی دیگر در عرض خداوند مُقنن و واضع قانون نیست. اگر کسی خالقیت را منحصر به خدا دانست؛ ولی تدبیر جهان را از شئونات موجودات متعدد دانست، از قبیل: قائل شدن  اختیار به دریاها، کوه ها و موجودات دیگر؛ چنین شخصی از نظر اسلام مشرک است. موحد بودن به صرف اعتقاد به توحید در خالقیت محقق نمی شود بلکه باید معتقد به توحید در ربوبیت در تکوین نیز باشد. هم چنان اگر کسی باور مند بود به اینکه جهان را فقط خدا خلق کرده است و تدبیر تکونی هم می کند. ولی معتقد به توحید ربوبیت در تشریع نبود و باور داشت که کسانی هستند حق دارند بر مردم قانون وضع کند و اطاعت آنها مثل اطاعت خدا واجب است. چنین شخصی مشرک در ربوبیت تشریعی است.

با توجه به اینکه توحید در ربوبیت، شامل ربوبیت تکوینی و تشریعی می شود. یعنی همه موجودات غیر از خداوند وجودش عرضی و از ناحیه غیر خودش است، به تعبیر فلاسفه وجودش از ناحیه واجب الوجود اعطاء و افاضه شده است. هم چنان خالق همه ی عالم فقط خداوند است. هیچ موجودی غیر از خداوند نیست که اختیار وجود جهان در دست قدرت او باشد تا او جهان را تدبیر کند. هیچ موجودی غیر خداوند، حق فرمان دادن و جعل قانون را ندارد.

برخی ها اشکال کرده به  توحید در ربوبیت با تصریح قرآن به وجود مُدبرات در عالم نمی سازد. چنانچه آمده است«فَالْمُدَبِّراتِ أَمْرا[23]؛و سوگند به آنها که تدبیر کارها مى‏کنند». هم چنان در آیات دیگر تدبیر امور را نسبت به برخی موجودات  داده است.

جواب: معنی توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت این نیست که خداوند همه اشیاء را مباشرتاً بدون سبب و بدون مُدبر، خلق کرده است؛ بلکه معنی توحید در ربوبیت این است که مُدبر اولاً و باالذات و به طور مستقل،فقط خداوند است. اعتراف به مُدبر بودن برخی موجودات، منافات با انحصار و تدبیر استقلالی در خداوند ندارد[24]؛ چون تدبیر برخی موجودات به اذن و مشیت خداوند است و موجودات جنود خداوند می باشد.

نتیجه گیری

  1. بنا بر بینیش اسلامی، حق قانون گذاری فقط از آن خداوند است.
  2. بحث از توحید در ربوبیت و پذیریش این توحید ثمره ی عملی دارد.
  3. محور اصلی دعوت پیامبران، توحید در ربوبیت بوده است.
  4. شرک در ربوبیت، در تکوین و در تشریع متصور است. ادله ی توحید در ربوبیت مثبت هردو نوع توحید است.
  5. بین خالقیت و ربوبیت، تلازم است.
  6. بین توحید در ربوبیت و توحید در عبودیت، رابطه ی فرع و متفرع است.
  7. خداوند مربوب( عالم ) خودش را، عالمانه و عادلانه تدبیر می کند.

توحید در ربوبیت، منافات با مُدبرات دیگر در جهان ندارد؛چون در طول هم است.



[1] . احمد، ابی الحسن، معجم المقایس الغة، ج6، ص90.

[2] . محمد، شرح عقاید، ص 49.

[3] . راغب، ص 336.

[4] . محمد، ابن اثیر، نهایه، ج2، ص 179.

[5] . حسن، عمید، ج1، ص606.

[6] . همان، ص578.

[7] . لقمان، 25.

[8]  جعفر سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ص62.

[9]  توبه ، 31

[10] . طه، 50.

[11] . جوادی، آملی، تفسیر تسنیم، ج1، ص353.

[12] . ملک، 14.

[13] . لقمان، 25.

[14] .مجید، حیدری، توحید، ص329.

[15] . انبیاء،29.

[16] . صدوق، التوحید، باب 36، حدیث1.

[17] انعام، 76-78.

[18] . جوادی آملی، تسنیم، ج1، ص354.

[19] اسراء، 24.

[20] . کهف، 49.

[21] . نازعات، 24.

[22] یوسف، 39.

[23] . نازعات، 5.

[24] . سبحانی، جعفر، محاضرات فی الهیات، ص69.

  1. قرآن کریم.
  2. ابی الحسن، احمد، مقایس الغه، دارالکتاب العلمیه.
  3. آملی، جواد، تسنیم، قم، اسراء، 1385.
  4. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، تلخیص علی ربانی گلپایگانی، قم، مؤسسه امام الصادق علیه السلام، 1389.
  5. شیخ صدوق، محمد، علل الشرایع والاحکام، قم، مکتب الحدریه، 1383.
  6. شیخ صدوق، محمد، التوحید، مصحح هاشم الحسینی، قم، جماعة المدرسین، مؤسسۀ نشر اسلامی، 1381.
  7. گلپایگانی، علی ربانی ایضاع المراد فی شرح کشف المراد، ویراستار محمد جواد ،شریفی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، 1382.
  8. مهر، محمد سعید، آموزش کلام اسلامی، چاپ سپهر، نوبت هفتم، پائز 1389، ناشر کتاب طه.